نه اینکه دوستت نداشته باشم
اما رد شدن از جاده ای
که صدبار در آن تصادف کرده ای
کار گاوهاست.
منیره حسینی
نه اینکه دوستت نداشته باشم
اما رد شدن از جاده ای
که صدبار در آن تصادف کرده ای
کار گاوهاست.
منیره حسینی
کاش میشد بروم
ساز دلی را امروز
پیش یک سازگر چیره سفارش بدهم
و بگویم استاد
تاری از بهر دلم میخواهم
هر صدایی بدهد،
هر چه باشد،
تنها،
کوک دائم باشد...
کاش کسی برایت گفته بود
که پراندن گنجشک روزه را باطل میکند
و ترساندن گربه ای
و له کردن گل های روییده لای علف های سبز
و چیدن یک یاس به بهانه بوی خوش
و نامیدن سگی به نجس
و شکستن کمری به طعنه
کاش کسی برایت گفته بود
وقتی روزه ای باید حواست به گنجشک ها باشد
که نپرانی شان
و به گربه ها
که با هیبت گام هایت نترسانی شان
و به گل های کوچک روییده در تنگناها
که له نکنی شان
و به یاس ها
که گلوی حیاتشان را نچینی
و به سگ های بی پناه
که اصالتشان را با واژه ای لکه دار نکنی
و به آدمها که تحقیرشان نکنی با کلام
و زجر کش نکنیشان با اره ی تیز زبان
...
کاش کسی برایت از مبطلات روزه گفته بود
رساندن غبار غم به قلب دیگری
چشاندن شوری اشک به لب های دیگری
قی کردن اشتباه سال های خود به روی دیگری
و فرو کردن وجدان تن پرور در آب بی تفاوتی
و باقی ماندن بر جنایت سنگین بی مسئولیتی
تا اذان صبح
کاش کسی برایت گفته بود
نخوردن و نیاشامیدن ؛ روزه نیست؛
شرمساری ست.
کارناوال خنده داری است با اختتامیه ی افطارهای طاقت فرسا
مسلمانان قبول باشد
مسلمانیتان
مجتبی شریف (متین)
بعضی از آدمها فقط در دو حالت
با شما موافق هستند
اول اینکه حرف خودشون
رو تایید کنی
دوم اینکه اصلا
حرف نزنی
به این آدمها میگن "خود منطقی"پندار
.
” فواید گاو بودن “
.
انشاء یک پسر ۱۰ ساله کرد که برنده جایزه بهترین انشاء درسطح کشوری و استان اذربایجان غربی شد،معلمی از دانش آموزانش خواست “فواید گاو بودن” را بنویسند و نوشته ای که در زیر می خوانید تمام و کمال انشای آن دانش آموز است:
.
با سلام خدمت معلم عزیزم و عرض تشکر از زحمات بی دریغ اولیاء و مربیان مدرسه که در تربیت ما بسیار زحمت میکشند و اگر آنها نبودند ما الان کجا بودیم،اکنون قلم به دست میگیرم و انشای خود را آغاز می کنم،البته واضح است که اگر به اطراف خود بنگریم در می یابیم که گاو بودن فواید زیادی دارد من مقداری در این مورد فکر کردم و به این نتیجه رسیدم که مهمترین فایده ی گاو بودن این است که آدم دیگر آدم نیست.بلکه گاو است.
.
هیچ گاوی نگران کرایه خانه اش نیست.گاوها آنقدر عاقلند که میدانند،بهترین سالهای عمرشان را نباید پشت کنکور بگذرانند،گاوها حیوانات مفیدی هستند و انگل جامعه نیستند.شما تاکنون یک گاو معتاد دیده اید؟ گاوی دیده اید که سر کوچه بایستد و مزاحم ناموس مردم شود؟ آخر گاوها خودشان خواهر و مادر دارند
.
تا حالا شما گاو بیکار دیده اید؟ آیا دیده اید گاوی زیرآب گاو دیگری را پیش صاحبش بزند؟ تا حالا دیده اید گاوی غیبت گاو دیگری را بکند؟ آیا تا بحال دیده اید گاوی زنش را کتک بزند ؟ یا گاو ماده ای شوهر خواهرش را به رخ شوهرش بکشد؟ و مثلا بگوید از آقای فلانی یاد بگیر. آخر توهم گاوی؟!
.
هیچ گاوی آنقدر علف نمی خورد که از پرخوری تا صبح خوابش نبرد در حالی که گاو طویله کناریشان از گرسنگی شیر نداشته باشد تا به گوساله اش شیر بدهد هیچ گاوی گاو دیگر را نمی کشد. آخر توهم گاوی؟
.
هیچ گاوی شوه نمی گیرد.هیچ گاوی آبروی دیگری را نمی ریزد. هیچ گاوی خیانت نمی کند. هیچ گاوی دل گاو دیگر را نمی شکند. هیچ گاوی دروغ نمی گوید.
.
هیچ گاوی گاو دیگر را نمی کشد
هیچ گاوی…
.
گاو خیلی فایده ها دارد لباس ما از گاو است غذایمان از گاو، شیر و پنیر و کره و خامه … ولی با همه منافع یادشده هیچ گاوی نگفت : من … بلکه گفت: مـــــــــااااااا
.
اگر بخواهم هنوز هم در مورد فواید گاو بودن بگویم، دیگر زنگ انشاء می خورد و نوبت بقیه نمی شود که انشایشان را بخوانند. .
اما به نظر من مهمترین فایده گاو بودن این است که:
” دیگر آدم نیست “
تنهــــا شراب چشم خمار تو قادر است
میخانه را دوباره پر از مشتری کند ....!
#فاضل نظری
نبضِ مـــــــــــرا بگیر و ببر نامِ خویش را
تا خون بَدل به باده شود در رَگان من...
حسین منزوی
قیصر امین پور چه زیبا گفت :
مگر ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﺗﺨﺮﯾﺐ ﺭﻭﺡ ﻭ ﻗﻠﺐ ﻭ ﺍﺣﺴﺎﺱ ﻭ ﺩﻧﯿﺎﯼ ﯾﮏ ﺍﻧﺴﺎﻥ، ﺗﻨﻬﺎ ﯾﮏ کلمه ﺑﮕﻮﯾﯿﻢ :
"ببخشید"
ﻣﮕﺮ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻋﻤﺮﯼ ﺭﺍ ﻫﺪﺭ ﺩﺍﺩ ﻭ ﺧﻮﺷﺒﺨﺘﯽ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺖ ﻭ ﺑﺎﺯ ﻫﻢ ﮔﻔﺖ:
" ﺟﺒﺮﺍﻥ ﻣﯿﮑﻨﻢ "
مگر ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻏﺮﻭﺭ ﮐﺴﯽ ﺭﺍ ﺟﻠﻮﯼ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ ﺧﺮﺩ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﺎ ﯾﮏ ﮐﻠﻤﻪ ی "ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ " ﻏﺮﻭﺭ له ﺷﺪﻩ ﺍﺵ ﺭﺍ ﭘﯿﻮﻧﺪ ﺑﺰﻧﯽ !!؟؟
مگر ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺩﺭ ﻣﻮﺭﺩ ﮐﺴﯽ ﺯﻭﺩ ﻗﻀﺎﻭﺕ ﮐﺮﺩ ﺍﻣﺎ ﻭﻗﺘﯽ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﺍﺷﺘﺒﺎﻩ ﺧﻮﺩ ﻣﯿﺸﻮﯼ ﺑﮕﻮﺋﯽ:
" ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ "
با ﮔﻔﺘﻦ ﺑﺒﺨﺸﯿﺪ : ﭼﻪ ﭼﯿﺰ ﺭﺍ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﮐﺮﺩ؟
چه ﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﺑﺨﺸﯿﺪ؟
گاهی ﭼﯿﺰﯼ ﺑﺮﺍﯼ ﺟﺒﺮﺍﻥ ﻧﯿﺴﺖ ....
مانده تا برف زمین آب شود.
مانده تا بسته شود این همه نیلوفر وارونه چتر.
ناتمام است درخت.
زیر برف است تمنای شنا کردن کاغذ در باد
و فروغ تر چشم حشرات
و طلوع سر غوک از افق درک حیات.
مانده تا سینی ما پر شود از صحبت سنبوسه و عید.
در هوایی که نه افزایش یک ساقه طنینی دارد
و نه آواز پری می رسد از روزن منظومه برف
تشنه زمزمه ام.
مانده تا مرغ سرچینه هذیانی اسفند صدا بردارد.
پس چه باید بکنم
من که در لخت ترین موسم بی چهچه سال
تشنه زمزمه ام؟
بهتر آن است که برخیزیم
رنگ را بردارم
روی تنهایی خود نقشه مرغی بکشم.
سهراب سپهری